کتاب ضدایرانی که در دانشگاه های خارج از کشور تدریس می شود!

کتاب ضد ایرانی پرسپولیس نوشته مرجان ساتراپی با هدف سیاه نمایی پیرامون انقلاب اسلامی هم اکنون در بیش از یکصد دانشگاه آمریکایی تدریس می شود. فیلم این کتاب نیز با کمک فرانسوی ها تولید شده و مفتخر به دریافت جایزه کن شده است!

 گزارش سرویس زنان جهان؛ پس از موضع گیریهای صریح مردم و مسئولین ارشد نظام پیرامون ضعف عملکرد فرهنگی در کشور به نظر می رسد یاد آوری برخی فعالیت های ضد فرهنگی عمیقی که در این سالها علیه کشور در حال انجام است به دستگاههای مربوطه خالی از لطف نباشد.
جالب این است که بسیاری از این تولیدات ضد ایرانی در داخل کشور به سهولت قابل دسترسی است و این سهل انگاریهای فرهنگی اعتراض بسیاری بر انگیخته است.

پرسپولیس ساتراپی، یک کارتون ضد ایرانی
هنگامی که مرجان ساتراپی نواده خاندان معلوم الحال قاجار به هدایت و همراهی دوست یهودی اش داوید، طراحی کتاب پرسپولیس را شروع کرد هرگز تصور نمی کرد به مدد یک فیلم سیاه و سفید کارتونی که درباره مردم ایران و فرهنگ و آداب و رسومشان ساخته یک شبه ره صد ساله بپیماید و در همه خبرگزاریهای غربی از او برای گفتگو و مصاحبه های ژورنالیستی که هدفی جز تحقیر فرهنگ ملت ایران دارند دعوت شود.

او پس از ساخت یک فیلم سیاه درباره مردم ایران و حمله مستقیم به حجاب و آداب و رسوم مردمش، به عنوان نماد یک زن هنرمند و قهرمان ایرانی در صدر اخبار هنری رسانه های غربی قرار گرفت و با جوایزی که به او رسید الزاماً شروع به بیان موارد خلاف حقیقت علیه فرهنگ و تمدن ایرانی نمود.


تبلیغات فیلم

درباره پرسپولیس
فیلم کارتونی «پرسپولیس» به ادعای کارگردانش فیلمی کاملا بیطرفانه است ولی به زعم هر بیننده ایرانی منصفی که تحولات ایران را درک کرده است، در قالبی سیاه و سفید سعی کرده تا انقلاب اسلامی را رویدادی تلخ وسیاه معرفی کند که مردم ایران را به مردمی بد اخم تبدیل کرده است.


نمایی از کتاب

فیلم براساس دو کتاب مصور «ساتراپی»، توسط خود او و با همکاری «ونسان پارونو»، فیلمساز فرانسوی ساخته شده است و خاطرات دختر چهارده ساله سرکشی(خود نویسنده) است که از نظر سازنده فیلم، پس از انقلاب اسلامی، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی می‌یابد و او که نمی‌تواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد به دلیل مشکالات متعددی که به وجود می آورد توسط والدینش به اتریش فرستاده می‌شود و سرانجام پس از استقرار خود در کشوری دیگر و رویارویی با فرهنگی جدید(البته برای نویسنده جدید نیست چون با فرانسوی ها بزرگ شده) درمی‌یابد که در کشورش راحت نیست و ترجیح می دهد مثل فرانسوی ها باشد.!


نمایی از کتاب

مرجان ساتراپی ،کارگردان این فیلم کاملا ضد ایرانی پس از انتخاب فیلمش در جشنواره سیاسی کن در رسانه‌های مختلف غربی مصاحبه کرده و در این مصاحبه ها ضمن تایید این مطلب که فیلم در واقع روایت واقعی زندگی خود اوست، از وقایعی که در ایران پس از انقلاب و پس از جنگ ایران و عراق به وقوع پیوسته ابراز نگرانی کرده و مردم ایران را مردمی ترسو از روبرو شدن با حقیقت معرفی کرده است. البته در این نگرش منظور از حقیقت همان چیزیست که ساترالپی و دوستانش مایل هستند فهمیده شود.

مرجان ساتراپی کیست؟
مرجان ساتراپی در سال 1348 در رشت به دنیا آمد. مادر وی نوه بزرگ ناصرالدین شاه بود ولی این خانواده ادعا دارد بیشتر تحت تاثیر اندیشه های روشنفکرانه چپ بودند. مرجان تنها دختر این خانواده بود. او کودکی و نوجوانی خود را در تهران گذراند. تا زمان انقلاب، در مدرسه ی غیر ایرانی ، فرانسه زبان و مختلط ژاندارک و رازی درس خواند و هویت فکری ضد دینش در همین مدرسه شکل گرفت.

سالهایی از جنگ ایران و عراق را در تهران به سر برد ولی به دلیل مشکلاتی که در مدرسه به وجودآورد اواخر سال 1363 به اتریش رفت و در دبیرستان فرانسوی زبان شهر وین به تحصیلات خود ادامه داد.

او در هیجده سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه آزاد در رشته ی ارتباط تصویری درس خواند. در سالهای 1369 تا 1373 به عنوان تصویرگر نشریات، تدریس زبان فرانسه و انگلیسی، نقاشی، گرافیست و . . . مشغول به کار بود او در این مدت ازدواج کرد ولی به دلایلی که درباره آن صحبت نمی کند طلاق گرفت و چون روحیه اش با فرهنگ دینی ایرانی سازگار نبود سرانجام در سال 1374 مجدداً ایران را ترک کرد و راهی فرانسه شد و تا سال 1378 در استرازبورگ (فرانسه) در رشته ی تصویرگری آموزش دید.
وی از این سال به بعد در پاریس زندگی می کند و حرفه اش نقاشی و تالیف کتابهای کودکان است و با مجلات و روزنامه های متعددی همکاری دارد.

ساتراپی قبل از پرسپولیس ، دو کتاب کودکان "هیولاها ماه را دوست ندارند" و "اژدر" را در فرانسه به چاپ رسانده بود که به هیچ وجه جدی گرفته نشد و این چاپ و انتشار "پرسپولیس" بود که برای مرجان ساتراپی فرصتی کم نظیر به همراه آورد.


کن، دریافت جایزه سیاسی

ساتراپی از نظر اخلاقی یکی از نوادگان اصیل قاجار است و به گفته یکی از نشریات غربی سیاه می پوشد و به راک و متال گوش می دهد و پشت سرهم سیگار می کشد و با همان لهجهء فرانسوی اش!! راجع به اخلاقیات،ِ لذات جسمانی همچون لذت سیگار و غذا و...! حرف می زند و می گوید:

کلیسا و مسجد که زیر دست افراد جزمی و سرخورده و سرکوب شده می چرخند ، می خواهند «لذت ها» ی این دنیا را از شما دریغ کنند. اما فرهنگ خود شما در اینجا(غرب) هم همین را موعظه می کند. به محض آنکه می گویید غذای خوب ، هشدار می دهند «کلسترول» ؛ به محض اینکه می گویید «سیگار» می گویند «سرطان»! تا می گوئید ...می گویند «ایدز»!
وی پس از ترسیم این نوع محدودیتها به زعم خودش،همه را با توجیه این که مهم لذت طلبی است رد می کند.

او یک فرد لا ابالی لذت پرست است و هر گونه قید و بندی را با توجه به اصل لذت طلبی رد میکند و می توان این طور ارزیابی کرد که ساتراپی کاملا به فرهنگ فرانسوی که بر اساس آن تربیت شده است وفادار است و تقریبا چیزی از اسلام و دین و قید و بندهای اخلاقی مشخص کننده طبیعت انسانی نمی داند.

ساتراپی در یکی دیگر از کتابهایش با کنار هم قرار دادن چند زن مسلمان ایرانی و شرح گفتگوهای آنها به ریشخند عفت و پاکدامنی می پردازند و آن را امری بیهوده می داند که فقط به نفع مردان است و این نگرش هم مبتنی بر دیدگاه لذت پرستانه ایست که ریشه در تربیت غربی وی دارد و تاثیر حضر مدارس خارجی را در کشور پس از سالها با چنین افراد هویت باخته ای نشان می دهد.

ذوق زدگی غربی ها از ساخت این فیلم ضد ایرانی از سوی یک ایرانی به حدی بود که روزنامه نیویورک تایمز از «پانتون»، ناشر«پرسپولیس» نقل قول می کند که این کتاب در بیش از یکصد کالج در آمریکا تدریس می شود.

او البته برای نشان دادن فرهنگ ملتی که قرار است مورد تهدید و تحریم و احیاناً حمله قرار گیرد نشان دادن فیلمی که یک ایرانی آن هم از نوع قاجاری اش ساخته است منبع و ماخذ قابل اطمینانی است فیلمی که البته به شکلی کاملاً اتفاقی به نفع بزرگترین دشمن استقلال ایرانی ها هم ساخته شده است.

به اذعان بسیاری از رسانه های غربی او این فیلم را برای غربی ها ساخته است و البته با نوع نگاهی که به کار برده است، و با وارونه جلوه دادن حقیقت، توهین وافترا به مردم و فرهنگ بومی و ملی کشورش، زیر سؤال بردن حجاب و اصول اخلاقی و هم چنین وادادگی شدید و تاثربر انگیز در برابر فرهنگ غرب یک طعمه حسابی برای این رسانه های غربی است.


پارلمان اروپا، ساتراپی و مخملباف در حال گزارش دادن

مرجان ساتراپی در جریان انتخابات و فتنه سال گذشته ، به همراه محسن مخملباف به پارلمان اروپا رفت و با شرکت در چند کنفرانس مطبوعاتی جمهوری اسلامی ایران را مورد حمله قرار داد. جالب این است که نمایش وطن دوستی غلیظ او آن هم پس از فیلم ضد ایرانی پرسپولیس در بسیاری از کانالهای غربی به شکل وسیعی پخش شد تا هماهنگی تام و تمام آنها را با یکدیگر بار دیگر تاکید نماید.

این نواده خلف قاجار در بخشی از دروغ هایش پیرامون محتوای فیلم پرسپولیس به رسانهای غربی می گوید:
وقتی من را مجبور می کردند که چادر سرم کنم خودم را واقعاً بدبخت حس می کردم. آن زمان خیلی از ایرانی ها وقیح شده بودند. من هم خیلی از توهمات خود را از دست دادم.

وی در بخش دیگری با اشاره به روحیه بی قید و بند خود اضافه می کند:
من و دیگر دوستان دخترم آن زمان (نوجوانی) مشروب دوست نداشتیم اما در تهران مشروب ممنوع بود. به همین خاطر جشن های ما صحنه میگساری می شد.

پس از اکران فیلم ضدایرانی پرسپولیس و تبلیغات بسیاری که اطراف آن از سوی رسانه های غربی صورت گرفت مهدی کلهر در گفت وگو با فارس در رابطه با علل ساخت چنین فیلم هایی گفت: از قرون هفده و هجده میلادی که مبارزه با دین و مذهب در فرانسه آغاز شد، افرادی که قصد داشتند با دین مسیحیت مبارزه کنند به دلیل کم شدن حساسیت‌ها، حملات خود را متوجه دین اسلام می‌کردند و نویسندگان سرشناسی مثل ولتر نیز از جمله این افراد بودند.

وی افزود: این مبارزه بعد از انتشار سفرنامه شاردن به ایران در شکل جدی‌تری دنبال شد و شیطنت‌های امروز هم در ادامه کارهای دیروز آنها است.

کلهر در این گفتگو تاکید کرد: فیلم پرسپولیس در ادامه آثاری مانند 300 قصدتخریب فرهنگ ایرانی را دارد و مسلما این هم آخرین فیلم ضد ایرانی نخواهد بود.

در نهایت این که چرا یکی از نوادگان سلسله قاجار برای بازار گرمی کارهایش به این فکر می افتد که او هم می تواند صفحه ای بر کتاب قطور وطن فروشی خاندان خود در این کشور بیفزاید موضوع بحث نیست. آنچه موضوع بحث است حمله همه جانبه ایست که علیه فرهنگ و تمدن ایرانی در حال اجراست و این حمله البته بخشی توسط مزدوران داخلی و افراد وطن فروخته و برخی هم توسط دشمنان همیشگی و قسم خورده خارجی دنبال می شود و در نهایت موضوع اصلی این است که آیا در این زمینه کشور و فرهنگ شریف و پاک نهاد ایرانی نباید از همراهی و همکاری هنرمندان و فرهنگ دوستان مطلع و آگاه در دفاع از این کیان برخوردار شود؟

حقیقت این است که جامعه هنرمندان داخل کشور هرگز نتوانسته است در قبال مسئولیت خود وظیفه شناس باشد و کاری به سامان انجام دهد و این مطالبه ایست که مردم از آنها دارند و باریست که بر دوش آنان است و باید به وظیفه ملی خود عمل نمایند.که در غیر این صورت به کار بردن عنوان هنرمند مردمی برای آنان اسراف است.

نظرات 1 + ارسال نظر
reza چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ http://pcsoftware.blogsky.com/1389/06/10/post-34/

فروشگاه پی سی نرم افزار افتتاح شد
خرید کنید ، تحویل بگیرید ، سپس پرداخت کنید
با اطمینان خرید کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد